چندی در خلوت نادرشاه افشار


  

چندی در خلوت نادرشاه افشار

نادرشاه ها اگر هزاران بار دیگر هم تکرار شوند هرگز نمی توان به بزرگی این ابرمرد پی برد
نادر شاه افشار می فرمایند : باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم . من همیشه به دنبال نوری بودم , نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار بیگانگان قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق وجودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .
نادر شاه افشار می فرمایند:

هرسربازی که بر زمین می افتد و روحش به آسمان پر میکشد نادر میمیرد به گورسیاه میرود؛
نادر به آسمان نمیرود؛
نادر آسمان را برای سربازانش میخواهد و بدبختی وسیاهی را خود میخواهد
او این همه فشار را برای ظهور ایران بزرگ به جان میخرد.
پیشرفت ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم به در می آورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن می راند…
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.