Cyrus The Great Cylinder
استوانه کوروش بزرگ
گزیده ای از این استوانه :
بخش یکم:
[نبونئید](پادشاه پیشین بابل) هر روز به گونه ای گستاخانه و خوار کننده سخن می گفت. او تباهکاری روا می داشت و مردمان را با یوغی بی آرام به نابودی می کشانید.
مردوک، کوروش را به نام بخواند از بهر پادشاهی بر همه ی جهان.
مردوک بی هیچ کارزاری کوروش را به شهر خویش، بابل، فرا برد. (مردوک) بابل را از هر بدبختی برهانید (و) نبونئید را - پادشاهی که وی (مردوک) را پرستش نمی کرد- به دست کوروش سپرد.
بخش دوم:
(و آنگاه که) سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام برمی داشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمین های سومر و اکد ترساننده باشد.
درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را یوغی داده بود نه در خور ایشان، درماندگی هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.
دیوار کناره ای (ساخته از) آجر را بر کنار خندق شهر که (یکی از) شاهان پیشین ساخته و (بنایش را) به انجام نرسانیده بود، از نو بار دیگر بساختم.